در زمان ما نمی‌بارد سحاب زندگی

قصاب کاشانی – غزل شماره 312

در زمان ما نمی‌بارد سحاب زندگی

خشک گردیده‌ست در سرچشمه آب زندگی

از جفای بی‌حد ایام و گردش‌های دهر

گشته کوته رشته ی عمرم ز تاب زندگی

نیست آسایش به بزم دهر، در مینای تن

هست باقی قطره‌ای تا از شراب زندگی

با دو چشم خون‌چکان عمری ست اندر آتشم

نیست کس در عشق بیش از من کباب زندگی

می‌رود با آنکه در یک روز و شب صدساله راه

اضطراب ما بود بیش از شتاب زندگی

غیر شرح نامرادی معنی دیگر نداشت

درس هر فصلی که خواندیم از کتاب زندگی

کی توان آمد برون از زیر بار یک نفس

وای اگر در حشر پرسندت حساب زندگی

شرح نتوان کرد پیش کس ز جور چرخ پیر

آنچه ما دیدیم ز ایام شباب زندگی

می‌توان قصاب گفتش در جهان رویین‌تن است

هر که می‌آرد در این ایام تاب زندگی

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها