تا کی فراقنامه‌ات انشا کند کسی

قصاب کاشانی – غزل شماره 291

تا کی فراقنامه‌ات انشا کند کسی

صد صفحه را به خون دل املا کند کسی

ریزم به دیده چند ز دل خون محض را

تا کی ز کوزه آب به دریا کند کسی

حاصل برای عبرت این روزگار نیست

این دیده را ز بهر چه بینا کند کسی

دنیاست هیچ و هر چه درو هست جمله پوچ

از بهر هیچ و پوچ چه غوغا کند کسی

این خانه را چو وقف بر اولاد کرده‌اند

با این برادران ز چه دعوا کند کسی

چیزی به کس نداد که نگرفت باز از او

دیگر از این جهان چه تمنا کند کسی

طفلان به ما مضایقه از سنگ می‌کنند

خود را دگر برای چه رسوا کند کسی

گردیده صبح پنبه گوش نه آسمان

تا چند آه و ناله ی بیجا کند کسی

از مغز خشگ، چرب‌زبان بهره‌ای نبرد

در دیگ چوب بهر چه حلوا کند کسی

قصاب هر که هست فرو مانده ی خود است

طومار شکوه پیش چه کس وا کند کسی

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها