در خون جگر همچو حباب است دل ما

قصاب کاشانی – غزل شماره 14

در خون جگر همچو حباب است دل ما

از نیم نفس آه خراب است دل ما

ما تاب تف شعله ی رخسار نداریم

از یک نگه گرم کباب است دل ما

تا از نظر مرحمت یار فتادیم

چون شیشه خالی ز شراب است دل ما

آمد به نشان تیر تو چندان که تو گویی

در زیر پر و بال عقاب است دل ما

ای شوخ در آن شهر که دلدار تو باشی

ار کثرت دل در چه حباب است دل ما

آسوده ز طوفان و کناریم در این بحر

مانند صدف در ته آب است دل ما

داریم نمود و اثر از بود نداریم

در بادیه مانند سراب است دل ما

ره دور و رفیقان همه رفتند به منزل

فریاد که شد روز و به خواب است دل ما

قصاب صد افسوس که در پرده ی غلفت

عمریست که در زیر نقاب است دل ما

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها