قدسی مشهدی- غزل شماره 73
فتنهجویی ز بت خویش مرا باور نیست
گر دمی بر سر نازست، دمی دیگر نیست
شکوه از خامی عاشق نکند معشوقی
حسن از عشق در آیین وفا کمتر نیست
بهر ظرفی که ندارم، چه کشم رنجِ خمار؟
شیشه را بر لب خود گیرم اگر ساغر نیست
سینه سوراخ شد از گرمی خونم، گویا
که ز خونابۀ حسرت مژه امشب تر نیست