گشته پنهان از نظر آن‌ کس که صیّاد من است

قدسی مشهدی- غزل شماره 66 

گشته پنهان از نظر آن‌ کس که صیّاد من است

عالمی را برده از یاد آنکه در یاد من است

هر که رُفت از دل غباری، بر دلم آمد نشست

هرکجا گم شد غمی، در محنت‌آباد من است

ناله‌ای کردم، برآمد شیون از صحن چمن

گرمی عشق گل و بلبل ز فریاد من است

نگذرد در خاطر صیّاد، صید از دوستی

دشمن جان من است آنکس که در یاد من است

در خراش سینه من کز ناتوانی عاجزم

کوه بشکافم، اگر گویی که فرهاد من است

قطره بر دریا فزونی می‌کند در عشق، زود

عمرها شاگردِ من بود آنکه استاد من است

زردی رویم نه از بیم است قدسی زیر تیغ

رنگ زردم عذرخواه تیغِ جلّاد من است

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها