دل دیوانه کی در گوش گیرد پندِ دانا را؟

قدسی مشهدی- غزل شماره 51 

دل دیوانه کی در گوش گیرد پندِ دانا را؟

حباب از خیمه نتواند که پوشد روی دریا را

ملک در موسم گل آرزوی جامِ مَی دارد

چرا چون دیو باید داشتن در شیشه صهبا را؟

به چشم خونفشان رفتم ز شهرستان برون روزی

چو جیب غنچه پر کردم ز گل دامان صحرا را

نسیمی نگذرد بر شاخ گل در گلشن کنعان

که خاری نشکند در سینه از غیرت زلیخا را

در آب دیده چون گرداب از آن بر خویش می‌پیچم

که سودای که یا رب در خروش آورده دریا را؟

مرا قید محبّت زندگی، وارستگی مرگ است

به سر افتم چو سرو از گِل برون آرم اگر پا را

سر کوی محبّت تنگ باشد بر هوسناکان

فضای شهر، زندان می‌نماید اهل صحرا را

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها