قدسی مشهدی- غزل شماره 382
از ازل کشتۀ آن طرز نگاه آمدهایم
صد گره در دل ازان زلفِ سیاه آمدهایم
بر سر کوی تو هر صبح چو آیینۀ مهر
همه تن چشم شده محضِ نگاه آمدهایم
موسی وادی عشقیم که تا طورِ وصال
همه جا با مدد شعلۀ آه آمدهایم
بی گنه بر تن ما یک سرِ مو نیست، مگر
خویِ عفویم که خواهان گناه آمدهایم؟
از مصیبت کدۀ هجر، به امّیدِ نجات
به در کعبۀ وصلت به پناه آمدهایم
بر سر چشمۀ حیوان تو ای کوثرِ لطف
به صد امّید، چو لب تشنه گیاه آمدهایم
همچو قدسی به طواف حرم کعبۀ عشق
سر قدم ساخته صد مرحله راه آمدهایم