قدسی مشهدی- غزل شماره 284
بی دردِ عشق، شادی و غم را چه اعتبار
بی خاکِ درگه تو قسم را چه اعتبار
نقد سرشک میدهدم دیده دم بدم
در کیسۀ کریم، درم را چه اعتبار
دودی ز شعله بس بُوَدم، داغ گو مباش
هرجا قناعت است، کرم را چه اعتبار
ما تاج بخشِ خاک نشینیم، پیش ما
جم را چه قدر و مسند جم را چه اعتبار
بر باد رفت ملک سلیمان و حشمتش
اینجا غرورِ خیل و حشم را چه اعتبار
گیرم که ره برد به دل عاشقان هوس
در کعبه فرض کن که صنم را چه اعتبار
چون نقش پا ز خاک نشینان آن دریم
در کوی دوست، مسند جم را چه اعتبار
دیوانگان به داغ فرود آورند سر
اینجا نگین خاتمِ جم را چه اعتبار
گر عاشقی، به منزل مقصود راه بر
قدسی بنای دیر و حرم را چه اعتبار