مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان سوزد

قدسی مشهدی- غزل شماره 165 

مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان سوزد

همان آتش که دارد شمع را روشن، همان سوزد

ز بس کز دیده اشک گرم ریزم بر سر کویش

جبین آفتاب از سجدۀ آن آستان سوزد

شکافم سینه را تا بر تو حال دل شود روشن

وگرنه چون کنم تقریر حال دل، زبان سوزد

چو فانوس آتش از پیراهنم امداد می‌خواهد

دلم از سادگی از دیدۀ مردم نهان سوزد

چو محفل روشن است از آتشت، غمگین مشو قدسی

چو شمع امشب گرت تا روز، مغز استخوان سوزد

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها