لب عاشق به حرف شکوۀ بیداد نگشاید

قدسی مشهدی- غزل شماره 145

لب عاشق به حرف شکوۀ بیداد نگشاید

زبان بیدلان چون غنچه از هر باد نگشاید

چنین کز شش جهت راه امیدم بسته شد ترسم

که بر من آسمان هم ناوک بیداد نگشاید

دل آسوده را حرف محبّت کی به جوش آرد

فسون، بند از زبان سوسن آزاد نگشاید

ز بیدردی نبستم لب ز افغان شام هجرانش

دم آخر، گره چون بر زبان افتاد، نگشاید

ز قید عشقبازی لذّتی دیدم که می‌خواهم

پس از بسمل‌ شدن هم، بند من صیّاد نگشاید

ره غم می‌روی قدسی، ز دلتنگی چه سود افغان

جرس را عقدۀ دل هرگز از فریاد نگشاید

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها