جز شور و شر از چشم سیاه تو نریزد

فرخی یزدی – غزل شماره 76

جز شور و شر از چشم سیاه تو نریزد

الا خطر از تیر نگاه تو نریزد

آهسته بزن شانه بر آن زلف پریشان

تا جمع دل از طرف کلاه تو نریزد

کانون شدی ای سینه مگر کز شرر دل

جز اخگر غم زآتش آه تو نریزد

تا در خم می از پی توبه نکنی غسل

ای شیخ گنهکار گناه تو نریزد

ای خاک مقدس که بود نام تو ایران

فاسد بود آن خون که به راه تو نریزد

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها