قمری چو من مدیح تو سرو چمن نگفت

فرخی یزدی – غزل شماره 54

قمری چو من مدیح تو سرو چمن نگفت

گر گفت مدح سرو چمن همچو من نگفت

هر جا روی حکایت شیرین و خسرو است

یک تن سخن ز درد دل کوهکن نگفت

پروانه از شراره ای از دست رفت لیک

با آنکه شمع سوخت سراپا سخن نگفت

هر کس که دید لعل چو یاقوت دوست را

دیگر سخن ز رنگ عقیق یمن نگفت

خون مرا چو شیر خورد شکرین لبی

کز کودکی درست زبانش لبن نگفت

این دل که شد به حلقه ی زلفت شبی اسیر

تا روز جز حکایت بند و شکن نگفت

یک عمر وصف حسن تو گر گفت فرخی

شد باز معترف که به وجه حسن نگفت

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها