هیچ چیزی نیست کاندر قبضه ی اشراف نیست

فرخی یزدی – غزل شماره 51

هیچ چیزی نیست کاندر قبضه ی اشراف نیست

گر وکالت هم فتد در چنگشان انصاف نیست

شاه و دربار و وزارت عز و جاه و ملک و مال

هیچ چیزی نیست کاندر قبضه ی اشراف نیست

عاقلان دیوانه ام خوانند و چون مجنون مرا

از جنون خود، به حکم عقل استنکاف نیست

بس که از سرمایه داران، مجلس ما گشته پر

اعتبارش هیچ کم از دکه ی صراف نیست

پوستش با داس برکن با چکش مغزش بکوب

هر توانگر را که با ما قلب قلبش صاف نیست

حرفه و زحمت چو اوصاف وکیل ملت است

بگذر از هر کس که او دارای این اوصاف نیست

فرخی از بندگی لاف خداوندی زند

گر چه می داند که مردان خدا را لاف نیست

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها