فرخی یزدی – غزل شماره 40
جهان نمای درستی، دل شکسته ی ماست
کلید قفل حقیقت زبان بسته ی ماست
مگو چه دانه ی تسبیح از چه پامالیم
که عیب ما همه از رشته ی گسسته ی ماست
دو دسته یکسره در جنگ و توده ی بدبخت
در این مبارزه پامال هر دو دسته ی ماست
نوید صلح امید آنکه می دهد به بشر
سفیر خوش خبر و پیک پی خجسته ی ماست
نه غنچه باز نه گل بو دهد در این گلشن
گواه آن دل تنگ و دماغ خسته ی ماست
ز قید و بند جهان فرخی بود آزاد
که رند دربدر و از علاقه رسته ی ماست