در چمن ای دل چو من غیر از گل یک رو مباش

فرخی یزدی – غزل شماره 136

در چمن ای دل چو من غیر از گل یک رو مباش

گر چو من یک رو شدی در بند رنگ و بو مباش

تا نخوانندت بخوان هر جا مشو بی وعده سبز

تا نبینی رنگ زردی چون گل خودرو مباش

گاه سرگردانی و هنگام سختی بهر فکر

ای سر شوریده غافل از سر زانو مباش

نان ز راه دسترنج خویشتن آور به دست

گر کشی منت به جز منت کش بازو مباش

از مناعت زیر بار گنبد مینا مرو

وز قناعت ریزه خوار روضه ی مینو مباش

چون تساوی در بشر اسباب خیر عالم است

بی تفکر منکر این مسلک نیکو مباش

راست بین گوشه گیر از جفت خود شو همچو چشم

کج رو بالانشین پیوسته چون ابرو مباش

شیر غازی را در این شمشیر بازی تاب نیست

یا سپر افکن به میدان یا سلامت جو مباش

فرخی بهر دو نان در پیش دونان هیچوقت

چاپلوس و آستان بوس و تملق گو مباش

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها