در جهان کهنه از نو شور و شر باید نمود

فرخی یزدی – غزل شماره 126

در جهان کهنه از نو شور و شر باید نمود

فکر بکری بهر ابنای بشر باید نمود

سیم و زر تا هست در عالم بشر آسوده نیست

تا شویم آسوده محو سیم و زر باید نمود

خاک عالم گِل شد از اشکم چه خاکی سر کنم

زین سپس فکری برای چشم تر باید نمود

در قدمگاه محبت پا منه بردار دست

یا اگر پا می گذاری ترک سر باید نمود

گر شب غم بهر ما آه سحر کاری نکرد

روز شادی شکوه از آه سحر باید نمود

تا شوند آشفته تر جمعی پریشان روزگار

زلف مشگین تو را آشفته تر باید نمود

در بیابان جنون، مجنون مرا تنها گذاشت

اندرین ره باز فکر همسفر باید نمود

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها