طوطی که چو من شهره به شیرین سخنی بود

فرخی یزدی – غزل شماره 122

طوطی که چو من شهره به شیرین سخنی بود

با قند تو لب بسته ز شکر شکنی بود

لعل تو که خاصیت یاقوت روان داشت

دل خون کن مرجان و عقیق یمنی بود

چون غنچه ز غم تنگدل و خون جگرم ساخت

آن گل که جگر گوشه ی نازک بدنی بود

در عشق اگر فقر و غنا نیست مؤثر

پس قسمت فرهاد چرا کوهکنی بود

آلت شدگانی که یکی خانه ندارند

جان بازیشان از چه ز حب الوطنی بود

گر از غم این زندگی تلخ نمردیم

انصاف توان داد که از بی کفنی بود

هم خیر بشر خواهد و هم صلح عمومی

از روز ازل مسلک طوفان علنی بود

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها