فرخی یزدی – غزل شماره 114
گر بدین سان آتش کین شعله ور خواهی نمود
ملک را در مدتی کم پر شرر خواهی نمود
با چنین رولها که بی باکانه بازی می کنی
پیر و برنا را گرفتار خطر خواهی نمود
اندر این شمشیر بازی از طریق دوستی
پیش دشمن سینه ی ما را سپر خواهی نمود
پافشاری می کنی از بس به تحکیم مقام
مملکت را سر به سر زیر و زبر خواهی نمود
با چنین سختی که بنوازی تو کوس هرج و مرج
گوش گردون را از این آواز کر خواهی نمود
دست دهقان را به داس خونچکان خواهی رساند
کارفرما را اسیر کارگر خواهی نمود
آخر ای سرمایه دار این سودها را پایه نیست
با زبردستی در این سودا ضرر خواهی نمود