شعری از فرانتیشک هالاس

همیشه به خود می‌گویم

حیات و تنها دسیسه‌ی کشتار است

با قدری تب و عرض‌حال و حزن

و دیگر هیچ .

همیشه به خود می‌گویم

رویا و تنها اخگری‌ است رو به خموشی

با قدری گرسنگی،تشویش رهایی از اوهام

ومطلقا هیچ .

همیشه به خود می‌گویم

عشق و تنها هوای سالم ظلمت است

با قدری شرم و لعاب تنهایی

و دیگر هیچ .

همیشه به خود می‌گویم

مرگ و تنها عجوزه‌ای است که مهره‌های شیشه‌ای می‌سازد

با کورسوی امید‌ و خداحافظی‌ها

و مطلقآ هیچ .

همیشه به خود می‌گویم

شعر و تنها پشته‌ای است از پرهای عقاب سلطنتی

با پوسته‌ای از سعادت از حیرت و از ندامت

و دیگر هیچ .

 

“برگردان:محسن عمادی”


واژگان کلیدی: اشعار،نمونه شعر،شاعر،شعرهای،شعری از،یک شعر از،شعرهای ترجمه شده به فارسی،سروده های برگردان به پارسی،شاعر جمهوری چک،شاعر کشور چک،شاعر چکی.

Frantisek Halas،poems،quotes

František Halas

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها