هر چه او ناز و ادا کرد مجابش کردم
تا رضاخان شدم و کشف حجابش کردم
مریم باکره ای بود و عبادت می کرد
جبرئیلش شدم و پاک خرابش کردم
چشم افسونگر میگون غزلخوانی داشت
هر غزل خواند یکی ناب جوابش کردم
گل سرخی که دهانم ز دهانش بر داشت
آنقدَر سخت مکیدم که گلابش کردم
تا که شلّیک کند بوسه ی آتش ، تا صبح
لب مسلسل شد و پیوسته خشابش کردم
بازوان را ز دو سو مثل کتابی بستم
مثل یک برگ گل لای کتابش کردم
تا که بردارم ، از گردن او حق زکات
بوسه ی بیشتر از حدّ نصابش کردم
واژگان کلیدی: اشعار غلامعباس سعیدی،نمونه شعر غلامعباس سعیدی،شاعر غلامعباس سعیدی،شعرهای غلامعباس سعیدی،شعری از غلامعباس سعیدی،یک شعر از غلامعباس سعیدی،شعر سنتی غلامعباس سعیدی،یک غزل از غلامعباس سعیدی،غزلیات غلامعباس سعیدی،غزل های غلامعباس سعیدی،غزلی از غلامعباس سعیدی،غلامعباس سعیدی،دکتر غلام عباس سعیدی.