مرو که با دو لبت گفتگوی من باقی است

رهی معیری – غزلیات

شماره 28

آشوب انجمن

مرو که با دو لبت گفتگوی من باقی است

هزار شکوه سرودم، ولی سخن باقی است

چو برق می روی از آشیان ما به کجا؟

هنوز مشت خسی بهر سوختن باقی است

به عیش کوش و ز غم های تازه باک مدار

گرت پیاله ای از باده ی کهن باقی است

شبی به حلقه ی رندان، حدیث موی تو رفت

گذشت عمری و آشوب انجمن باقی است

دمی نشستی و رفتی، ولی به محفل ما

هنوز بوی گل و عطر یاسمن باقی است

اگر چه گردش گردون مرا هلاک نکرد

ولی ز گردش چشمت، امید من باقی است

بهار حسن تو نازم که صد چمن پژمرد

ولی طراوت گل های این چمن باقی است

به پای دوست سر افشاندن است و جان دادن

بهانه ای که مرا بهر زیستن باقی است

ز دست غیر، مرا شکوه ای نماند، رهی

ولی شکایتم از دست خویشتن باقی است

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها