آب حیوان باید مر روح فزایی را

مولانا-غزل شماره 77

 

آب حیوان باید مر روح فزایی را

ماهی همه جان باید دریای خدایی را

ویرانه ی آب و گل چون مسکن بوم آمد

این عرصه کجا شاید پرواز همایی را

صد چشم شود حیران در تابش این دولت

تو گوش مکش این سو هر کور عصایی را

گر نقد درستی تو چون مست و قراضه ستی ؟

آخر تو چه پنداری این گنج عطایی را

دلتنگ همی‌دانند کانجای که انصافست

صد دل به فدا باید آن جان بقایی را

دل نیست کم از آهن آهن نه که می‌داند

آن سنگ که پیدا شد پولادربایی را

عقل از پی عشق آمد در عالم خاک ار نی

عقلی بنمی باید بی‌عهد و وفایی را

خورشید حقایق‌ها شمس الحق تبریز است

دل روی زمین بوسد آن جان سمایی را

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
زهرا
میهمان
زهرا
تیر 17, 1401 8:11 ب.ظ

سلام
ممنونم ای کاش خوانش ها هم می‌بود