بازرسیدیم ز میخانه مست

مولانا-غزل شماره 516

 

باز رسیدیم ز میخانه مست

باز رهیدیم ز بالا و پست

جمله ی مستان خوش و رقصان شدند

دست زنید ای صنمان دست دست

ماهی و دریا همه مستی کنند

چونک سر زلف تو افتاده شست

زیر و زبر گشت خرابات ما

خنب نگون گشت و قرابه شکست

پیر خرابات چو آن شور دید

بر سر بام آمد و از بام جست

جوش برآورد یکی می کز او

هست شود نیست شود نیست هست

شیشه چو بشکست و به هر سوی ریخت

چند کف پای حریفان که خست

آنکه سر از پای نداند کجاست

مست فتاده ست به کوی الست

باده پرستان همه در عشرتند

تنتن تنتن شنو ای تن پرست

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها