قد اشرقت الدنیا من نور حمیانا

مولانا-غزل شماره 267

 

قد اشرقت الدنیا من نور حمیانا

البدر غدا ساقی و الکأس ثریانا

الصبوة ایمانی و الخلوة بستانی

و المشجر ندمانی و الورد محیانا

من کان له عشق فالمجلس مثواه

من کان له عقل ایاه و ایانا

من ضاق به دار او اعطشه نار

تهدیه الی عین یسترجع ریانا

من لیس له عین یستبصر عن غیب

فلیأت علی شوق فی خدمة مولانا

یا دهر سوی صدر شمس الحق تبریز

هل ابصر فی الدنیا انسانک انسانا

طوبی لک یا مهدی قد ذبت من الجهد

اعرضت عن الصورة کی تدرک معنانا

من کان له هم یفنیه و یردیه

فلیشرب و لیسکر من قهوة مولانا

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
پژمان هزپی
میهمان
پژمان هزپی
اردیبهشت 22, 1401 9:58 ب.ظ

باسلام با عنایت به نبود معنی شعر عربی فوق در اینترنت وجایی دیگر بر آن شدم این غزل شیوا را نیز به فارسی برگردانم.
وزن شعر(مفعول و مفاعیلن/مفعول و مفاعیلن)وزن دوری ؛بحر هزج مثمن اخرب می باشد
۱-دنیا از شدت وتیزی نور شراب ما قطعاً روشن می شود /ماه بدر فردا ساقی ما وستارگان خوشه پروین پیاله [های] ما خواهند بود.
۲- دل سپردن و محبت(کودکی وسادگی) ایمان من است و انزوا وعزلت گوشه گیری گلزار و بوستان من/درخت زاران(روییدن گاه درختان) همنشینان من و گل سرخ چهره روی ماست.
۳-هرکسی که عشق دارد (عاشق هست) [هر] مجلس ومحفلی جایگاه اوست / [درحالیکه] برای کسی که عقل دارد(عاقل) است فقط او و فقط ما هستیم [ جایگاه ومحفلی ندارد؟!]
۴-هرکسی را که خانه اش تنگ و تشنگی اش آتشین است/به چشمه ای هدایتش می کنی که سیراب باز می گردد.
۵-آن کس که چشمی [غیر از دیدن دوست]ندارد،از غیب از چشم [دل] بینا می شود/پس با شوق و اشتیاق به خدمت دوست و مولای ما می آید.
۶-ای روزگار وزمانه آیا به غیر از شمس تبریزی و بالاتر از او /کسی را از انسانهایت [می توانی] به ما (به عنوان انسان برتر)نشان دهی؟!(کسی که
مثل شمس یا بالاتر از او باشد را میتوانی به بشر نشان دهی؟)
۷-خوش به حالت ای هدایت یافته ای که از استقامت و مقاومت پژمرده وخسته ای/تو که از صورت[ظاهر]ما روی بر گردانده ای/چگونه درمی یابی (درک خواهی کرد) معنای مارا(باطن ما را هرگز درک نخواهی کرد)
۸-هر کس را که هم وغم هست (غمگین و افسرده)هست/ پس باید از [شربت] وقهوه دوست و مولای ما بنوشد ومست شود [تاشادی و نشاط یابد]