تو جان و جهانی کریما مرا

مولانا-غزل شماره 240

 

تو جان و جهانی کریما مرا

چه جان و جهان از کجا تا کجا

که جان خود چه باشد بر عاشقان

جهان خود چه باشد بر اولیا

نه بر پشت گاویست جمله زمین

که در مرغزار تو دارد چرا

در آن کاروانی که کل زمین

یکی گاوبارست و تو ره نما

در انبار فضل تو بس دانه‌هاست

که آن نشکند زیر هفت آسیا

تو در چشم نقاش و پنهان ز چشم

زهی چشم بند و زهی سیمیا

تو را عالمی غیر هجده هزار

زهی کیمیا و زهی کبریا

یکی بیت دیگر بر این قافیه

بگویم بلی وام دارم تو را

که نگزارد این وام را جز فقیر

که فقرست دریای در وفا

غنی از بخیلی غنی مانده‌ست

فقیر از سخاوت فقیر از سخا

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها