مولانا-غزل شماره 174
ز آتش شهوت برآوردم تو را
و اندر آتش بازگستردم تو را
از دل من زادهای همچون سخن
چون سخن من هم فرو خوردم تو را
با منی وز من نمیدانی خبر
چشم بستم جادوی کردم تو را
تا نیازارد تو را هر چشم بد
از برای آن بیازردم تو را
رو جوامردی کن و رحمت فشان
من به رحمت بس جوامردم تو را