ای برده غم عشقت،صبر از دل مسکینم
بی روی تو کی خواهم،روی دگری بینم؟
روزم چو شب تاری،شب چون شب بیماری
این جمله سیه کاری از چشم تو می بینم
گویند بهار آید،گلزار به بار آید
بی تو به چه کار آید با بلبل و نسرینم ؟
نی خسرو و پرویزم،کاندر شکر آو.یزم
فرهاد صفت نبود،الا غم شرینم
من ” دفتری ” از عشق خوبان نکنم توبه
جز ان نبود کیشم،جز آن نبود دینم
واژگان کلیدی: اشعار محمد امین دفتری،نمونه شعر محمد امین دفتری،شاعر محمد امین دفتری،شعرهای محمد امین دفتری،شعری از محمد امین دفتری،یک شعر از محمد امین دفتری،غزل غزلیات غزل های غزلی از محمد امین دفتری،محمد امين دفتري،محمد امین دفتری بروجنی،محمد امين دفتري بروجني،محمدامین دفتری.
باسلام
لطفاً از سرودهای دفتری بروجنی بیشتر منتشر فرمایید.
سلام. در حال حاضر به اشعار ایشان دسترسی نداریم. در صورتی که اشعار، به دست ما رسید حتما در سایت قرار خواهیم داد