غزلی از محمدامین دفتری بروجنی

 

ای برده غم عشقت،صبر از دل مسکینم

بی روی تو کی خواهم،روی دگری بینم؟

روزم چو شب تاری،شب چون شب بیماری

این جمله سیه کاری از چشم تو می بینم

گویند بهار آید،گلزار به بار آید

بی تو به چه کار آید با بلبل و نسرینم ؟

نی خسرو و پرویزم،کاندر شکر آو.یزم

فرهاد صفت نبود،الا غم شرینم

من ” دفتری ” از عشق خوبان نکنم توبه

جز ان نبود کیشم،جز آن نبود دینم


واژگان کلیدی: اشعار محمد امین دفتری،نمونه شعر محمد امین دفتری،شاعر محمد امین دفتری،شعرهای محمد امین دفتری،شعری از محمد امین دفتری،یک شعر از محمد امین دفتری،غزل غزلیات غزل های غزلی از محمد امین دفتری،محمد امين دفتري،محمد امین دفتری بروجنی،محمد امين دفتري بروجني،محمدامین دفتری.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حبیب‌الله بختیاری
میهمان
حبیب‌الله بختیاری
فروردین 15, 1402 12:17 ق.ظ

باسلام

لطفاً از سرودهای دفتری بروجنی بیشتر منتشر فرمایید.