شعری از عماد کرمانی

گدای حضرت او باش و پادشاهی کن

مکن مخالفت او و هر چه خواهی کن

مرا ز عالم علوی فرشتگان هر دم

ندا کنند که درویش باش و پادشاهی کن

چو جم مباش به سلطانی زمین قانع

بکوش و سلطان از ماه تا ماهی کن

اگر چه هر نفست می دهد فریبی نفس

تو تکیه بر کرم و رحمت الهی کن

ز کنج خلوت تاریک رخ متاب عماد

وطن چو مردمک دیده در سیاهی کن


واژگن کلیدی:عمادالدین فقیه کرمانی،عماد الدین فقیه کرمانی،عماد فقیه کرمانی،اشعار،نمونه شعر،شاعر ،شعرهای،شعری از،یک شعر از،غزل غزلیات غزل های غزلی از،عماد كرماني.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها