شعر نخست :
این بار که دیدمت
می خواهم لبهایت ارث پدری ام باشد
و شش دانگ حواسم را بزنم پشت قباله ات
که ما داغ بشویم
و خدا هم طبق معمول غضبش بگیرد و سنگمان کند .
من لات می شوم
چیزی هم که زیاد است بت شکن !
بیا بگیر
قلبم مال تو
دارند می آیند
می خواهم ” تکه بزرگه ام ” گوشم نباشد !
شعر دوم :
دراز می شوم
در امتداد این جاده
و به موازات مرگ خمیازه میکشم
لای دندان هایم گیر کرده
لاشه ی آخرین بار
و هنوز زبانم را بازی میدهد
من فاسد شده ام
و لابه لای خاطرات نمک سود
چیزی شبیه دیروز را گم کرده ام
هزار بار آب کشیدمت
هنوز بوی هنوز می دهی !
واژگان کلیدی : اشعار،نمونه شعر،شاعر،شعرهای،شعری از،یک شعر از،شعر نو،علي شيشه گر.