با هر محیط، خویش، نه هم رنگ می کنم

میرزاده عشقی – ادبیات جدید و کلاسیک – ادبیات کلاسیک

غزلیات و قصاید – شماره 33

یکرنگی

با هر محیط، خویش، نه هم رنگ می کنم

نی لحن خود، رهین هر آهنگ می کنم

مانم که تا بگردد هم رنگ من محیط

آنگه ببین چسان همه را رنگ می کنم

تا روز خوش گشاید آغوش خود به من

در روز سخت، عرصه به خود تنگ می کنم

از نقش طبع خویش، در این مملکت ز نو

تجدید عهد نقشه ی ارژنگ می کنم

با مدعی بگوی به تعقیب من میای

من خود نگشته خسته، تو را لنگ می کنم

تیر و کمان، زبان و سخن گو به خصم من

این تیر و این کمان بودم، جنگ می کنم

نامد به چنگ من، ز وطن غیر موی خویش

پس موی و روز مویه ی او چنگ می کنم

دیوانه “عشقی” است نه “مجنون” من این سخن

اثبات با ادله و فرهنگ می کنم

مجنون ز روی عقل همی گفت دلبر است

لیلی و دل بطره اش آونگ می کنم

مجنون منم که عشق وطن دارم و فغان

از عشق آب و خاک گل و سنگ می کنم

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها