ای که از لطف سراسر جانی

فخرالدین عراقی- غزل شماره  279

ای که از لطف سراسر جانی

جان چه باشد؟ که تو صد چندانی

تو چه چیزی؟ چه بلایی؟ چه کسی؟

فتنه‌ای؟ شنقصه‌ای؟ فتّانی؟

حکمت از چیست روان بر همه کس؟

کیقبادی؟ ملکی؟ خاقانی؟

به دمی زنده کنی صد مرده

عیسیی؟ آب حیاتی؟ جانی؟

به تماشای تو آید همه کس

لاله ‌زاری؟ چمنی؟ بستانی؟

روی در روی تو آرند همه

قبله‌ای؟ آینه‌ای؟ جانانی؟

در مذاق همه کس شیرینی

انگبینی؟ شکری؟ سیلانی؟

گر چه خردی، همه را در خوردی

نمکی؟ آب روانی؟ نانی؟

آرزوی دل بیمار منی

صحّتی؟ عافیتی؟ درمانی؟

گه خمارم شکنی، گه توبه

می نابی؟ فقعی؟ رمانی؟

دیدهٔ من به تو بیند عالم

آفتابی؟ قمری؟ اجفانی؟

همه خوبان به تو آراسته‌اند

کهربایی؟ گهری؟ مرجانی؟

مهر هر روز دمی در بنده‌ات

سحری؟ صبحدمی؟ خندانی؟

همه در بزم ملوکت خوانند

قصّه‌ای؟ مثنویی؟ دیوانی؟

 

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها