دلی که بسته ی زنجیر زلف یاری نیست

عبید زاکانی – غزل شماره 26

دلی که بسته ی زنجیر زلف یاری نیست

به پیش اهل نظر هیچش اعتباری نیست

سری که نیست در او کارگاه سودایی

به کارخانه ی عیشش سری و کاری نیست

ز عقل برشکن و ذوق بیخودی دریاب

که پیش زنده دلان عقل در شماری نیست

ملامت من مسکین مکن که در ره عشق

به دست عاشق بیچاره اختیاری نیست

دگر مگوی که هر بحر را کناری هست

از آنکه به جز غم عشق را کناری نیست

ز شوق زلف بتان بی قرار و سرگردان

منم که مثل من آشفته روزگاری نیست

اگر ز مستی و رندی عبید را عاریست

مرا از این دو صفت هیچ عیب و عاری نیست

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها