طبیب اصفهانی – غزل شماره 55
خط بر رخ یار خوش نباشد
در گلشن و خار، خوش نباشد
رعناست اگر چه سرو آزاد
پیش قد یار خوش نباشد
تو با دل شاد زی که ما را
جز جان فگار خوش نباشد
هر چند خوش است باده اما
با رنج خمار خوش نباشد
تو با دل خوش نشین که ما را
جز ترک دیار خوش نباشد
زین بیش که میکنی تغافل
از یار به یار خوش نباشد
برغرقه، کران خوش است و ما را
زین بحر کنار خوش نباشد
بی عشق صنم به فتوی ما
از دیر گذار خوش نباشد
سرگشته ی او کجا و آرام
در چرخ قرار خوش نباشد
آن را که طبیب روز خوش نیست
غیر از شب تار خوش نباشد