طبیب اصفهانی – غزل شماره 25
سینه گرم و مژه خونبار و سحر نزدیک است
باخبر باش که آهم به اثر نزدیک است
به رفیقان وطن کیست که از ما گوید
که به ساحل نرسیدیم و خطر نزدیک است
منم آن باغ که دارد به کمین صد آفت
زین چه حاصل که نهالم به ثمر نزدیک است
به طلب کوش که تا منزل مقصود طبیب
راه دورست ولی پیش نظر نزدیک است