به این خوشم که ز دردت به دیده خواب ندارم

طبیب اصفهانی – غزل شماره 124

به این خوشم که ز دردت به دیده خواب ندارم

ولی دریغ که دردم فزون و تاب ندارم

رسیده ضعف به جایی مرا که از من خسته

تو حال پرسی و من طاقت جواب ندارم

نی ام غمین که فتادم ز پا غمم همه این است

که می روی تو و من قوت شتاب ندارم

ز پا فتادگی خود طبیب ازین همه نالم

که رفت محمل و من پای در رکاب ندارم

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها