ایا ستوده خصالی که چرخ گاه عطا

 طبیب اصفهانی – سایر اشعار شماره 2

قطعه

در استمهال از پرداخت وام فرماید

ایا ستوده خصالی که چرخ گاه عطا

هزار چشم به دست تو دوخت از اختر

رواست کز پی بزم تو بی طلب ریزی

ز نافه مشگ و ز نی شکر از صدف گوهر

شود چو عارضت افروخته ز آتش خشم

ز تاب چهره ی تو آب می شود آذر

برآید از دل خورشید خاوری تکبیر

شوی سوار چو بر رخش آسمان پیکر

همیشه تا که گهر راست رشته شیرازه

مدام تا ز گهر هست زینت افسر

بود چو رشته عدوی تو در نظر بی قدر

محب جاه تو باشد عزیز چون گوهر

سپهر منزلتا صاحبا بود هر چند

دلم فگار ز بیداد چرخ دون پرور

چرا شکایت خود پیش روزگار برم

که آشنا نبود رحم با دل کافر

چو در پناه تو باشم ز حادثات چه غم

چو شمع پرده نشین شد چه باکش از صرصر

زمان پیش که دست طلب به وام گرفت

به رنگ غنچه ز باغ سخات مشتی زر

اگر طلب ننمایی ز من چه بهتر از آن

وگرنه صبر کنی تا مواجب دیگر

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها