فکنده ایم به امروز کارِ فردا را

صائب تبریزی- غزل شماره 584

 

فکنده ایم به امروز کارِ فردا را

ازین حیات چه آسودگی بوَد ما را؟

نگاه دار سرِ رشته تا نگه دارند

که می زنند به سوزن لب مسیحا را

به چشم ظاهر اگر رخصت تماشا نیست

نبسته است کسی شاهراه دلها را

اگر ز ابروی همّت اشارتی باشد

تهی کنیم به جام حباب دریا را

خدا سزا دهد این اشک گرم را صائب

که شست از نظرم سرمۀ تماشا را

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها