رسید موسم گل ترک کار باید کرد

صائب تبریزی- غزل شماره 3775

رسید موسم گل ترک کار باید کرد

نظارۀ گل روی بهار باید کرد

شکوفه وار اگر خردۀ زری داری

نکرده سکه نثار بهار باید کرد

اگر ضرور شود صید بهر دفع ملال

تذروِ جام و بطِ می شکار باید کرد

به یاد عمر سبکرو که همچو آب گذشت

نظر در آینۀ جویبار باید کرد

وصال سوختگان تازه می کند دل را

شبی به روز درین لاله زار باید کرد

شمار مهرۀ گل نیست کار زنده دلان

به جای سبحه نفس را شمار باید کرد

می است قافله سالار عیشهای جهان

به می ز عیش جهان اختصار باید کرد

چو هیچ کار به اندیشه بر نمی آید

چه بر دل اینهمه اندیشه بار باید کرد؟

کجاست فرصت تعمیر این جهان خراب؟

مرا که رخنۀ دل استوار باید کرد

جنون و عقل مکرر شده است، راه دگر

میان عقل و جنون اختیار باید کرد

ز دوستان موافق جدا شدن سخت است

مشایعت به نسیم بهار باید کرد

چو خصم سفله ز نرمی درشت می گردد

ملایمت ز چه با روزگار باید کرد؟

غزال عیش اگر سرکشی کند صائب

کمندش از سر زلف نگار باید کرد

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها