کناره گرد خطرهای بیکران دارد

صائب تبریزی- غزل شماره 3733

کناره گرد خطرهای بیکران دارد

میانه رو ز دو جانب نگاهبان دارد

شکایتی که ز گردون کنند بی هنران

شکایتی است که تیر کج از کمان دارد

کند چو موم رگ گردن جهان را نرم

چو شمع هرکه زبان شررفشان دارد

ز کدخدایی عقل است آسمان بر پای

وگرنه عشق چه پروای این دکان دارد

ز خود برآمده از خضر بی نیاز بود

به بام رفته چه حاجت به نردبان دارد؟

به نذر داغ تو پیوند می کند با هم

چو قرعه هرکس یک مشت استخوان دارد

ز خواب ناز چرا چشم او شود بیدار؟

شکوه حسن چه حاجت به پاسبان دارد؟

ز درد خویش ندارم خبر، همین دانم

که هرچه جز دل خود می خورم زیان دارد

غبار دیدۀ یعقوب خضر راه بس است

نسیم مصر چه حاجت به کاروان دارد؟

چه نسبت است به صدر آستانه را صائب؟

همیشه صدرنشین رو به آستان دارد

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها