صائب تبریزی- غزل شماره 3611
تن حجاب سفر جان هوایی نشود
سیر شبنم گره از آبله پایی نشود
عندلیبی که شکایت کند از دام و قفس
نیست ممکن که گرفتار رهایی نشود
هردو عالم به نظر هیچ بود مستان را
طاعت اهل خرابات، ریایی نشود
برد آرامِ مرا چشم پریشان نظرش
هیچ کافر هدف تیر هوایی نشود!
می کشد سلسلۀ موج به دریا صائب
عشق مخلوق محال است خدایی نشود