کلفت از مردم آزاده شتابان گذرد

صائب تبریزی- غزل شماره 3338

کلفت از مردم آزاده شتابان گذرد

همچو سیلاب که بر خانه بدوشان گذرد

دیدۀ هر که نشد باز درین عبرتگاه

روزگارش همه در خواب پریشان گذرد

خودشکن شهپر توفیق مهیا دارد

رفرف موج، سبک از سر عمان گذرد

تاج لعل از سر منصور نهندش بر سر

چون سرِ دار، سر هر که ز سامان گذرد

گذرد تشنۀ دیدار تو از روضۀ خلد

همچو ماتم زده کز طرْف گلستان گذرد

رود از کار دو دستش ز عنانداری دل

هر که را از نظر آن سرو خرامان گذرد

قطع پیوند به دلهای دو نیم آسان است

که سبک از سر خود پستۀ خندان گذرد

دل دشمن به تهیدستی ما می سوزد

برق چون ابر ازین مزرعه گریان گذرد

رفت در بیخبری عهد جوانی افسوس

تا بجا ماندۀ هستی به چه عنوان گذرد

تا به کی صائب از آن جان جهان باشم دور؟

مرگ بهتر ز حیاتی که به هجران گذرد

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها