عاشق از طعنۀ اغیار چه پروا دارد؟

صائب تبریزی- غزل شماره 3295

عاشق از طعنۀ اغیار چه پروا دارد؟

آتش از سرزنش خار چه پروا دارد؟

سنگ را سرمه کند نقش پی گرمروان

پای مجنون ز خس و خار چه پروا دارد؟

سخن سرد نسیم جگر سوخته است

از نصیحت دل افگار چه پروا دارد؟

بوی خون سنگ ره بیجگران می گردد

سیل از وادی خونخوار چه پروا دارد؟

سر مژگان تو در کاوش دل بی پرواست

نیشتر از رگ بیمار چه پروا دارد؟

دامن تر نکند تیره دل روشن را

تیغ خورشید ز زنگار چه پروا دارد؟

سخن تلخ شراب است جگرداران را

صائب از طعنۀ اغیار چه پروا دارد؟

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها