چه پروا داغ من از دیده های شور می دارد؟

صائب تبریزی- غزل شماره 2945

چه پروا داغ من از دیده های شور می دارد؟

چه باک از دامن افشانی چراغ طور می دارد؟

ازان لبهای نو خط می توان پوشید چشم، اما

دل مجروح ما حق نمک منظور می دارد

ز دل بردن نگردد سیر در ایام خط خالش

که چون این دانه گردد سبز حرص مور می دارد

مرا زیر و زبر مگذار در خاک فراموشان

که گرد دامنی این خانه را معمور می دارد

کجا هر خام دستی می تواند پنجه زد با من؟

سمندر دست بر آتش مرا از دور می دارد

توان شیرین به چشم خلق شد از دردمندیها

دل پر رخنه، شان خانۀ زنبور می دارد

نباشد مانعی پروانه را در گرد سر گشتن

ز نزدیکی مرا پاس ادب مهجور می دارد

به سربازی علم شو تا حیات جاودان یابی

که چوب دار بر پا رایت منصور می دارد

به بی برگی توان مقهور کردن نفس سرکش را

که این مکاره را بی چادری مستور می دارد

مران از کوی خود ای سنگدل زنهار صائب را

که بلبل گلشن خاموش را پر شور می دارد

 

 

 

 

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest


0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها