صائب تبریزی- غزل شماره 2821
مبادا دولت دنیا نصیب بد گهر گردد
که تیغ از آبداری تشنۀ خون بیشتر گردد
منه ز اندازه بیرون پا، اگر آسودگی خواهی
که خون فاسد چو شد آهن ربای نیشتر گردد
نمک ریزد ز چشم شور، شبنم در گریبانش
اگر داغی نصیب لالۀ خونین جگر گردد
غبار کلفت از دل ساغر سرشار می شوید
اگر گرد یتیمی شسته از روی گهر گردد
به عهد ما که آمیزش کدورت بار می آرد
عجب دارم که از پیوند نخلی خوش ثمر گردد
سخن بی پرده می گویند صائب راست گفتاران
که بیجوهر بوَد تیغی که پنهان در سپر گردد