در کنار دایه حسن او جهان افروز بود

صائب تبریزی- غزل شماره 2621

 

در کنار دایه حسن او جهان افروز بود

در دل سنگ این شرار شوخ عالمسوز بود

رشتۀ پیوند من با گلرخان امروز نیست

مرغ من در بیضه با اطفال دست آموز بود

تا شدم روشن به چشم من جهان تاریک شد

زنگ بر آیینۀ من طالع فیروز بود

داغ سودا در حریم سینۀ سوزان من

منفعل از جلوۀ خود چون چراغ روز بود

در نیستان خامۀ من در میان خامه ها

همچو چشم شیر از گرمی جهان افروز بود

گرچه صائب روشن از من گشت این ظلمت سرا

اعتبارم در نظرها چون چراغ روز بود

 

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها