برق ما نگذاشت دود از خار و خس گردد بلند

صائب تبریزی- غزل شماره 2582

 

برق ما نگذاشت دود از خار و خس گردد بلند

پیش ما چون نالۀ اهل هوس گردد بلند؟

تا ز دریا سر برون آورد فانی شد حباب

زود می ریزد بنایی کز نفس گردد بلند

صبر چون دندان نومیدی گذارد بر جگر

نالۀ مظلوم از فریادرس گردد بلند

اضطراب دل به اسباب گرفتاری فزود

از کشاکش صید وحشی را مرس گردد بلند

از سرِ مستی صراحی گردنی افراخته است

آه اگر دست گلوگیر عسس گردد بلند!

می فتد چون میوه های پخته در یکدم به خاک

هایهویی کز شراب نیمرس گردد بلند

آنچنان لبریز افغانم که از هر زخم من

ناله چون چاک گریبان جرس گردد بلند

جذبۀ بلبل چو دست از آستین بیرون کند

آتش گل صائب از چوب قفس گردد بلند

 

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها