از حریم ما سخن چین چون سخن بیرون برد؟

صائب تبریزی- غزل شماره 2325

 

از حریم ما سخن چین چون سخن بیرون برد؟

باد نتوانست نکهت زین چمن بیرون برد

شمع را خاکستر پروانه اینجا سرمه داد

کیست راز عشق را از انجمن بیرون برد؟

در به روی طوطیان آیینه از زنگار بست

این سزای آن که از خلوت سخن بیرون برد

پرتو لعل لب او گر نیفروزد چراغ

راه نتواند تبسّم زان دهن بیرون برد

دولت تردامنان پا در رکاب نیستی است

زود شبنم رخت هستی از چمن بیرون برد

شمع تر کرد از عرق پیراهن فانوس را

کیست تا پروانه را از انجمن بیرون برد؟

سرمه خطّ خامشی گرد لب ساغر کشید

تا مباد از مجلس مستان سخن بیرون برد

هر که می خواهد شود فکر جهانگردش غریب

به که چون صائب گرانی از وطن بیرون برد

 

 

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها