آب حیات ما ز شراب شبانه است

صائب تبریزی- غزل شماره 1993

 

آب حیات ما ز شراب شبانه است

عیش مدام، زندگی جاودانه است

عاشق کجا به فکر سرانجام خانه است؟

پروانه را همین پر و بال آشیانه است

بر گوهرست دیدۀ غوّاص از صدف

ما را غرض ز دیر و حرم آن یگانه است

چون کاروان ریگ روان عمر خاکیان

هر چند ایستاده نماید روانه است

سدّ سکندرش سپر کاغذین بود

بیچاره ای که تیر فضا را نشانه است

این کوره ای که چرخ ستمکار تافته است

بر سنگ جای رحم درین شیشه خانه است

عشّاق را لب از طمع بوسه بسته است

از بس دهان تنگ تو شیرین بهانه است

روشنگر وجود بود گرمی طلب

چون خار و خس رسید به آتش زبانه است

صائب ز هر سخن که به آن ترزبان شوند

جز گفتگوی عشق سراسر فسانه است

 

 

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها