رویی کز او نریخته است آبرو کجاست؟

صائب تبریزی- غزل شماره 1861

رویی کز او نریخته است آبرو کجاست؟

ابر تری که تازه شود جان ازو کجاست؟

تا چون حریم کعبه بگردم به گرد او

یارب درین جهان دل بی آرزو کجاست؟

از تهمت است پیرهن ماه مصر چاک

دامان عصمتی که ندارد رفو کجاست؟

هر چند صیقلی کند آیینه روی خویش

آن جوهری که با تو شود روبرو کجاست؟

چون طوطیان ز من نکشد آبگینه حرف

جز عکس خود مرا طرف گفتگو کجاست؟

آبی جز آب تیغ که از چشم شور خلق

لب تشنه را گره نشود در گلو کجاست؟

صائب ز بس که بر سر هم ریخته است دل

ره شانه را به کاکل آن فتنه جو کجاست؟

 

 

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها