بهشت یک ورق از لاله زار داغ من است

صائب تبریزی- غزل شماره 1729

بهشت یک ورق از لاله زار داغ من است

بهار برگ خزان دیده ای ز باغ من است

ز درد و داغ، بهاری است عشق شورانگیز

که سنبلش ز پریشانی دماغ من است

اگر به شیشۀ گردون کنند، می شکند

ز جوش عشق شرابی که در ایاغ من است

دلی که سوخت به داغ خلیل، می داند

که آتش دگران است عشق و باغ من است

اگرچه کنج لب یار را حلاوتهاست

کجا به چاشنی گوشۀ فراغ من است؟

غبار دیدۀ یعقوب، سدِ راه شده است

وگرنه یوسفِ گم گشته در سراغ من است

دگر دل که خراشیده ام نمی دانم؟

که ناخن مه نو در کمین داغ من است

مرا چگونه کند صائب آسمان خس پوش؟

که نور روزن خورشید از چراغ من است

 

 

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها